English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (8021 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
life zone U منطقه حیاتی
life zone U منطقه زیست شناسی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
Life isn't about finding yourself. Life is about creating yourself. U زندگی پیدا کردن خود نیست بلکه ساختن خود است.
zone U کمربند حبه باروت
zone U منطقه دفاعی
zone U منطقه Prohibited-Neutral-Occupation
zone U حیطه محدوده
zone U دفاع منطقهای
zone U زون
zone U محل متن در سمت چپ حاشیه راست متن کلمه پرداز , اگر کلمهای به درستی در انتهای خط جا نشود , یک فضای خالی به صورت خودکار ایجاد میشود
zone U ناحیه یا بخشی از صفحه تصویر که برای چاپ مخصوص بیان شده است
zone U ناحیه دسته بندی
inner zone U منطقه داخلی
inner zone U منطقه اتش داخلی
zone U محوطه
zone U بخش
zone U قلمرو
zone U مدار
zone U مدارات
zone U کمربند
zone U منطقه ناحیه
zone U حوزه
zone U محات کردن جزو حوزهای به حساب اوردن
zone U ناحیهای شدن
zone U منطقه عمل
zone U نوار
zone U ناحیه
zone U منطقه
convergence zone U منطقه تقارب امواج سونارزیردریایی
control zone U منطقه فضای هوایی تحت کنترل
control zone U منطقه کنترل هوایی
communication zone U منطقه مواصلات
contiguous zone U منطقهای ازابهای متصل به ابهای ساحلی کشور را گویند که هرچند قواعد مربوط به ابهای ساحلی در مورد انها رعایت نمیشود ولی برای کشورمجاور در محدوده ان حقوق استیلایی خاص و محدودی وجود دارد
commutation zone U ناحیه کموتاسیون
contiguous zone U منطقه مجاور
neutral zone U منطقه بیطرف
neutral zone U منطقه بی طرف
neutral zone U منطقه خنثی
drop zone U منطقه فرود
danger zone U منطقه خطر
dead zone U زاویه بیروح
demilitarized zone U منطقه بی طرف
demilitarized zone U منطقه غیرنظامی
depletion zone U ناحیه تخلیه
combat zone U منطقه رزمی منطقه نبرد
combat zone U منطقه رزم
attack zone U منطقه حمله
attacting zone U منطقه دروازه
sensitive zone U منطقه حساس
saturated zone U منطقه اشباع
safety zone U بلندی وسط خیابان مخصوص عابرین
red zone U دایره قرمز صفحه هدفگیری
back zone U منطقه عقب زمین والیبال
beatten zone U منطقه مورد اصابت
beatten zone U منطقه مضروبه
prohibited zone U حریم
blind zone U منطقه کور
prohibited zone U منطقه ممنوعه
plastic zone U منطقهای که در ان خاکها زیر و رو میشوند
plastic zone U منطقه ثانویه قیف انفجارگلوله
pickup zone U منطقه بارگیری و بار کردن وسایل
photic zone U نوار نوری
coastal zone U منطقه ساحلی
aphotic zone U لایه تاریک اقیانوس
drop zone U منطقه پرش منطقه بارریزی منطقه ریزش
forbidden zone U ناحیه ممنوع
free zone U منطقه ازاد
free zone U منطقهای که ازحقوق گمرکی معاف میباشد
free zone U منطقه ازاد تجاری
frigid zone U منطقه منجمده
intertidal zone U نوار کشندی
intertidal zone U نوار جذر و مدی
intermediate zone U ناحیه ی میانی
interference zone U ناحیه ی تداخل امواج
intemperate zone U منطقه غیر معتدل یرد یا بسیارگرم
genital zone U ناحیه تناسلی
grid zone U منطقه شبکه بندی نقشه منطقه نقشهای
indifference zone U ناحیه خنثی
identification zone U منطقه تشخیص هواپیماهای دشمن
identification zone U منطقه تشخیص هدف
heating zone U منطقه یا ناحیه حرارتی
joint zone U منطقه مشترک
kill zone U کشتارگاه
drop zone U منطقه فرود چترباز
hot zone U ناحیه تعریف شده توسط استفاده کننده
limnetic zone U لایه نورگیر اب
edge zone U اطراف لبه
edge zone U ناحیه لبه
end zone U منطقه 09 متری بین خط دروازه و خط انتهایی
end zone U منطقه اخر زمین هاکی از خط ابی تادیوار پشت دروازه
equisignal zone U منطقهای که دارای امواج مغناطیسی یکسان است
landing zone U نوک وارد این ناحیه میشود و به دیسک یا داده آسیبی نمیرساند
landing zone U فضای دیسک سخت که داده عبور نمیکند
exchange zone U فاصله 02 متری خط کشی شده برای ردکردن چوب
landing zone U منطقه نشست هوایی
landing zone U منطقه فرود
extraction zone U منطقه پرتاب بار
floral zone U منطقه گیاهی
kill zone U منطقه کشتاردشمن
hypnogenic zone U ناحیه خواب زا
defense zone U منطقه پدافند
zone of contact U ناحیه تماس
zone of aeration U منطقه هواگیر
zone of action U منطقه عملیات یکان
zone of action U منطقه عمل
zone of acceptability U منطقه قابل قبول
zone fire U اتش درو در عمق
zone fire U اتش درو
zone defence U دفاع منطقهای
zone decimal U دسته بندی ده دهی
zone decimal U دسته بندی اعشاری
erogenous zone U ناحیه شهوتزا
zone bits U بیت منطقه بیت دسته بندی
zone bits U بیتهای مخصوصی که درکنار بیتهای عددی برای نمایش کاراکترهای الفبایی بکار میروند
weight zone U مربع وزن گلوله
zone of contact U محل برخورد
zone of dispersion U منطقه پراکندگی گلوله ها
smokeless zone U مناطقیکهدرآنهاسیگارکشیدنممنوعاست
exclusion zone U مکانممنوعه
battle zone U منطقهجنگی
service zone U بخشسرویسزدن
school zone U قلمرومدرسه
defending zone U نقطهدفاعی
attacking zone U منطقهحمله
zone time U وقت یا ساعت منطقهای سیستم ساعت 42 ساعتی جهانی
zone ride U کنار رفتن بعضی از بازیگران حریف برای دفاع از یک منطقه
zone refining U پالایش منطقهای
zone purification U تصفیه منطقهای
zone punch U سوراخ دسته بندی
zone of fire U منطقه اتش منطقه تیراندازی
zone of fire U منطقه تیر
torrid zone U منطقه حاره
oral zone U ناحیه دهانی
active zone of well U حوزه فعال چاه
shadow zone U منطقه کور عمق اب
tensile zone U منطقه کششی
skip zone U منطقه کور رادیویی
somatosensory zone U منطقه حسهای تنی
buffer zone U منطقه پیشگیری
buffer zone U منطقه تامین
buffer zone U منطقه جلوگیری ازخطر احتمالی
time zone U منطقه جغرافیایی دارای ساعت یا نصف النهار معینی
time zone U منطقه ساعتی جهانی
strike zone U منطقه خط سیر
sublittoral zone U زون زیرکرانهای
active zone of well U حوزهای که چاه را تغذیه میکند
the frigid zone U منطقه افسرده
aphotic zone U طبقه تاریک اقیانوس
separation zone U منطقه حد
separation zone U منطقه واسطه حد فاصل یکانها منطقه جداسازی یکانها
strike zone U سیرمجاز گوی چوگان زن
sublittoral zone U نوار زیر کرانهای
aeration zone U منطقه هواگیر
the frigid zone U منطقه منجمده
hot temperature zone U ناحیه بسیار گرم
depth of hardening zone U عمق ناحیه سخت گردانی
exclusive economic zone U منطقه اقتصادی انحصاری
zone of rock flowage U منطقه سنگهای روان
zone of rock fracture U ناحیهای از سنگ کره که دارای سنگهای شکافدار میباشد
root-hair zone U بخشموییریشه
heat affected zone U منطقه حرارت دیده
heat affected zone U ناحیه پیوند
forbidden energy zone U ناحیه انرژی ممنوع
air surface zone U منطقه عملیات هوادریایی منطقه تک هوادریایی
blind bombing zone U منطقه بمباران محدود
air surface zone U منطقه عملیات ضد زیردریایی
the loose the maiden zone U ازاله بکارت کردن
contingent zone of fire U منطقه اتش احتمالی توپخانه
desired ground zone U نقطه ترکش اتمی مطلوب
effective beaten zone U منطقه ضربت موثر
effective beaten zone U منطقهای که 28 درصد گلوله ها دران فرود می اید
desired ground zone U صفر زمین مورد نظر
warm substeppic zone U نوار نیمه جلگهای گرم
depth of hardening zone U عمق سختی
runway touchdown zone marking U علامتتماسهواپیمابازمین
drop zone control center U مرکز کنترل منطقه بارریزی یا فرود
Few reporters dared to enter the war zone. U چندی از خبرنگاران جرأت کردند وارد منطقه جنگی بشوند.
Not on your life. <idiom> U مطمئنا نه
useful life U عمر مفید
life less U بی ابادی
That's (just) the way it [life] goes. U زندگی حالا اینطوریه. [اصطلاح روزمره]
to g. out life U مردن
i life that better U انرا بیشتر از همه دوست دارم
life U شور و نشاط
Not on your life ! U هرگز توعمرم ( چنین کاری نخواهم کرد) !
Way of life. راه ورسم زندگی
To do well in life . U در زندگی ترقی کردن
life less U بیجان
life less U بیروح
life like U واقع نما
take one's own life U خودکشی کردن
to the life U با کمال دقت
the a of life U شام عمر
mean life U عمر میانگین
to g. out life U جان دادن
way of life فعالیتهای روزانه
mean life U عمر متوسط
for one's life U برای حفظ جان
still life U طبیعت بیجان
life U دوام
life right U حق عمری
for one's life U از بیم جان
Recent search history Forum search
1life cycle ceremonies
1wife is life life is knife knife kill the life
1you'll go through life thinking that you hate each other.
1دلخوشیهای کوچک را در بدترین شرایط زندگی فراموش نمیکنم
1ه مجموعه ای معقول از بی عقلی هاستزندگی یه مجموعه ی منظم از بی نظمی هاست ی
1ما بودنمان را در اين دنيا به انها مديونيم
3تهديد به مرگ
3تهديد به مرگ
0LET ME BEHOLD
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com